گل نرگس

یکی ازبهترین حس های دنیامادرشدنه که بعضی هااین حس روتجربه نمیکنن ازته دلم ازخدامیخوام که همه ی زن های سرزمینم حس مادرشدن روتجربه کنن. من بارداری خیلی سختی رو داشتم و ویارزیادی داشتم اما همه ی این سختی هارو به دوش میکشیدم به امید بغل گرفتن یه فرشته کوچولو من خیلی دوست داشتم که فندقی که توی وجودمه دخترباشه. 18هفته ازبارداریم میگذشت ونوبت سونوگرافی داشتم ساعت یازده ونیم شب نوبت سونوی من پیش انم دکترمحمدی بودخیــلی هیجان زده بودم که بفهمم جنسیت بچم چیه وخدامنوبه آرزوم رسوندبچه دختربود😍 ...

یکی ازروزهای شهریورسال1399بودازخواب که بلند شدم حالت تهوع داشتم زیادجدی نگرفتم رفتم داخل آشپزخونه تاصبحانه بخورم نزدیک سینک ظرفشوکه شدم یکم ازظرفای دیشب نشسته بود وازاین بو حالت تهوع ام بیشترشد.رفتم و ازبی بی چک استفاده کردم باورم نمیشد !چشمام درست میبینه??!!!بی بی چک دوخط رو نشون میداد خیـــلی خوشحال بودم ازخوشحالی به هوا میپریدم اصلا نمیتونم حس وحال اون موقع رو توصیف کنم نتونستم طاقت بیارم زنگ زدم وبه شوهرم که سرکاربودخبردادم،به یکساعت نکشیدکه همسرم کارشوتعطیل کردوبه خونه اومدوگفت که حاضرشم تابه شهرمون بیرجند بریم(به خاطر کارهمسرم شهرستان زیرکوه بودیم)خلاصه حاضرشدم ورفتیم دکترتاآزمایش خون بدم. نتیجه ی آزمایش اومد آره واقعا درست بود ما...